Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6658 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
perfect game
U
یک سری بازی بولینگ با 21استرایک
perfect game
U
باحداکثر 003 امتیاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
perfect
U
بی عیب تمام عیار
perfect
U
کاملا رسیده تکمیل کردن
perfect
U
عالی ساختن
perfect
U
تکمیل کردن
perfect
U
ساختن چیزی که کاملا درست است
perfect
U
مام
perfect
U
کاملا درست و بدون غلط
perfect
U
کامل
perfect
U
درست
perfect end
U
همه تیرها به هدف
in perfect trim
U
کاملا اراسته یا اماده
letter perfect
U
کلمه بکلمه
letter perfect
U
جزء بجزء
perfect market
U
بازار کامل
perfect number
U
عدد بی کاست
future perfect
U
شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
perfect pitch
U
رجوع شود به pitch absolute
It is a perfect fit.
U
کاملا" اندازه است ( لباس ،کفش وغیره )
She is a perfect wife .
U
یک همسر کامل است
perfect number
U
عدد کامل
[ریاضی]
letter perfect
U
کاملاوارد
letter perfect
U
از بر
perfect loss
U
زیان مطلق
perfect loss
U
زیان خاص
perfect loss
U
زیان خالص
perfect monopoly
U
انحصار کامل
perfect participle
U
وجه وصفی معلوم که برای ساختن ماضی نقلی اغاز گردد
perfect radiator
U
تابنده کامل
perfect score
U
امتیاز کامل
perfect tense
U
ماضی قریب
perfect liquid
U
پول نقد
perfect liquid
U
نقدینه کامل
perfect information
U
اطلاعات کامل
perfect arch
U
قوس دور تمام
perfect competition
U
رقابت کامل
perfect fluid
U
سیال کامل
perfect foresight
U
پیش بینی کامل
perfect foresight
U
اینده نگری کامل
perfect gas
U
گاز کامل
perfect gazes
U
گازهای ساده
perfect infinitive
U
مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
perfect tense
U
ماضی کامل
present perfect
U
مربوط به ماضی نقلی ماضی نقلی
to be the perfect fit
<idiom>
U
مو نمی زند
word perfect
U
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
word-perfect
U
یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
past perfect
U
ماضی بعید
practice makes perfect
U
کار نیکو کردن از پر کردن است
present perfect tense
U
ماضی کامل
present perfect tense
U
ماضی قریب
practice makes perfect
<proverb>
U
کار نیکو کردن از پر کردن است
perfect price discrimination
U
تبعیض قیمت کامل
tp perfect oneself in an art
U
در هنری سرامد یا کامل شدن
tp perfect oneself in an art
U
در فنی متخصص شدن
past perfect tense
U
ماضی بعید
future perfect tense
U
زمان ایندهای که انجام کاری پیش از وقت معینی پیش بینی میکند
practice makes perfect
U
کارکن تا استاد شوی
In perfect condition (shape).
U
کاملا" صحیح وسالم
The car is now in perfect running order .
U
اتوموبیل الان دیگه مرتب وخوب کارمی کند
To perfect oneself in a foreign language .
U
معلومات خودرا در یک زبان خارجی کامل کردن
This is a perfect (an excellent) site for a cinema(theatre house).
U
این زمین برای ساختن یک سینما جان می دهد
the game is up
U
بازی تمام شد
game
U
سرگرمی دوربازی بازی کردن
the game is on
U
بازی دایر است
game
U
شکار
the best game out
U
بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
game
U
کامپیوتر مخصوص
game
U
اهل حال
game
U
هرنوع ورزش بامقررات
game
U
شکار گرفته شده
game
U
وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
game
U
joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
game
U
اتصالی که joystick را به کامپیوتر وصل میکند
game
U
معیوب
the game is up
U
بازی باخت
game
U
بازی کامپبیوتری با نرم افزار مخصوص
game
U
چلاق
game
U
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
game
U
تفریح کردن
i was very u. at that game
U
خیلی در ان بازی بد اوردم
game
U
آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
game and game
U
یک بیک
game and game
U
یکدست ویکدست
name of the game
<idiom>
U
قسمت اصلی یک موضوع
game
U
بازی
game
U
مسابقه
game
U
سرگرمی شکار
game
U
جانور شکاری
game keep
U
شکاربان
game
U
دست انداختن
game
U
شوخی
game
U
مسابقههای ورزشی
game
U
یک دوربازی
game keep
U
پاسبان شکار
game keep
U
قرق چی
game
U
سرحال
skin game
U
قمار از روی تقلب
skin game
U
تقلب درقمار
skin game
U
فریبکاری
small game
U
پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
small game
U
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
spanish game
U
بازی شطرنج اسپانیایی روی لوپس
stoppage of the game
U
توقف بازی
parlour game
U
بازیخانوادگیمثلبازیباکلمات
short game
U
ضرورت کنترل ضربههای کوتاه
suspension of the game
U
تعویق و تاخیر بازی
team game
U
بازی گروهی
ball game
U
گوبازی
ball game
U
مسابقه
ball game
U
شرایط وضعیت
board game
U
بازی روی تخته
fair game
U
شکار مجاز
fair game
U
شکار قانونی
fair game
U
آماج روا
fair game
U
طعمهی حاضر و آماده
fair game
U
دست انداختنی
fair game
U
مسخره کردنی
a game of chess
U
یک مسابقه شطرنج
waiting game
U
صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
Now that you're here, it's a whole new ball game.
U
حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
Do you know how to play this game ?
U
این بازی رابلد هستید ؟
fair game
<idiom>
U
موضوع تهاجم
football game
U
بازی فوتبال
ball game
U
ورزش یا بازی با توپ
zero sum game
U
بازی با جمع صفر در تئوری بازیها
war game
U
بازی جنگ
three knights' game
U
بازی سه اسب
to die game
U
مردانه جان دادن
to game away one's money
U
درقمارپول ازدست دادن
war game
U
جنگ ازمون
to kill game
U
شکارزدن
to make game of
U
دست انداختن
to make game of
U
مسخره کردن ریشخند کردن
to play the game
U
رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
to spoil ones game
U
نقشه یاکارکسیراخراب کردن
ball game
U
هماورد
two pawns game
U
بازی دو پیاده در سیستم روسی در دفاع گرونفلد
two person game
U
بازی دو نفره در تئوری بازیها
upland game
U
پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
vienna game
U
بازی وینی شطرنج
war game
U
مانورنظامی عملیات جنگی اموزشی
war game
U
اجرای بازی جنگ
war game
U
بازی جنگ کردن
a whole new ball game
<idiom>
U
یک ماجرای کاملا متفاوت
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
game ball
U
توپ بازی
game bird
U
یک امتیاز
game bird
U
پرنده موردنظر درشکار
game clock
U
ساعت ورزشگاه
game cock
U
خروس جنگی
game cycle
U
دوره بازی
game cycle
U
دورههای عملیاتی بازی جنگ
game fish
U
ماهی مجاز برای صیادی
game fish
U
ماهی موردنظر
game fowl
U
مرغ شکاری
game fowl
U
خروس جنگی
game fowl
U
نژاد خروس جنگی
game keeper
U
قرق چی
game keeper
U
قرق چی میدان
game law
U
قانون شکار
game bag
U
خرجین شکاری
four handed game
U
بازی چهارنفره
exhibition game
U
بازی نمایشی به نفع خیریه
power game
U
بازی قدرتی
video game
U
بازی دیدنی
acrade game
U
نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
adventure game
U
بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
arcade game
U
بازی پیشرفتهای که روی یک ماشین در محل عمومی انجام میشود
baseline game
U
بازی در انتهای زمین تنیس
centre game
U
بازی مرکزی
choose up game
U
بازی غیررسمی
closed game
U
بازی بسته
big game
U
شکار حیوانات بزرگ
complete game
U
یک بازی کامل از طرف توپزن
computer game
U
بازی کامپیوتری
crampet game
U
بازی شطرنج
crampet game
U
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
enter the game
U
وارد بازی شدن
game management
U
شکارداری
game management
U
شکاربانی
game of chance
U
بازی قمار
italian game
U
بازی شطرنج ایتالیایی جوئوکو پیانو
game cartridge
U
محلورودیبازی
open game
U
بازی باز شطرنج
laws of the game
U
مقررات مسابقه
long game
U
بازی با لزوم ضربههای طولانی
shell game
U
گردو بازی
losing game
U
بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
set the game
U
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
middle game
U
وسط بازی
off hand game
U
بازی غیررسمی
off hand game
U
بازی جنبی
passing game
U
حمله با استفاده از پاس به جلو
hard game
U
بازی دشوار
game playing
U
playing computerizedgame
game plan
U
استراتژی بازی
game point
U
امتیاز پایانی
game theory
U
نظریه بازیها
game theory
U
این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
game theory
U
نظریه بازی
Recent search history
Forum search
2
New Format
2
New Format
2
off-season
2
off-season
1
شركت در مسابقه
1
playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
3
no family is perfect
3
no family is perfect
3
no family is perfect
0
present perfect
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com